شب جمعه است.امام(عجل الله تعالی فرجه)سخت امیدواراست تا در این هفته،دیگر مردمان نبودنش را حس کرده باشند و او و ظهورش را آنقدر خالصانه خواسته باشند تا این جمعه،دیگر فرمان قیامش صادر شود.....
دو کوچه بالاتر، بازارها شلوغ است.فامیل،شب جمعه دور هم جمع می شوند؛یکی از معاملاتش می گوید ودیگری از همسایه جدیدشان.جمعی هم که خود را بیش از همه به امام (عج) نزدیک می دانند،در مسجدی بزرگ،مجلل،دلباز و البته خلوت،مشغول زمزمه دعای کمیل هستند و عاجزانه پاس شدن چک ها یا واحدهای دانشگاهشان را از خدا و امامشان مسئلت دارند!
دم دم های صبح جمعه است.امام (عج) اصحابی را که گردش جمع آمده اند،می شمرد:یک ،دو،سه،چهار،پنج ... همین؟!اصحاب سرشان را پایین می اندازند و امام (عج) سر به آسمان بلند می کند.زیر لب چیزی زمزمه می کند و رو به اصحاب می گوید:بروید تا هفته بعد!!
انگار ظهر شده است.اگر اکنون امام (عج) قیام می کرد،همه اصحاب شهید می شدند و شاید خود امام(عج) هم هزاران زخم بر پیکر داشت و کسی روی سینه اش نشسته بود با خنجری برهنه در دست.
و شاید ما مثل کوفیان حق به جانب می گفتیم:خب اگر"هل من ناصر"ش را شنیده بودیم،شاید کمکش می کردیم!
عصر جمعه است.حتی آنهایی که همین الان در اوج خوشی هستند،آرام آرام دلتنگی همیشگی عصر جمعه را حس می کنند.
انگار هر هفته می توانی برای تعجیل در ظهور کار کنی و نمی کنی.با این وضع عدم آمادگی من وتو و جامعه، در صورت قیام امام(عج)، سرنوشت منتقم خون امام حسین(ع) نیز چیزی غیر از سرنوشت امام حسین (ع) نخواهد بود.
هر جمعه بدون ظهور، عاشورای مهدی(عج) است و تو برای اینکه علت دلتنگی ات را بیابی، باید عصر روزهای جمعه با چشم دل غروب دیگر کربلا را این بار برای امام زمانت مرور کنی.
و این را به خاطر بسپاریم که امام حسین هم امام زمان خودش بود.
و عجل فی فرج مولانا یا صاحب الزمان
.: Weblog Themes By Pichak :.