سفارش تبلیغ
صبا ویژن

تقدیم به مادرم!!!

مادر عزیزم چگونه بگویم و یا با چه اندازه ای بگویم که دوست دارم؟!

مادرم به اندازه اشک هایی که به خاطرم ریختی

به اندازه تمام دلهره هایت

به اندازه ی تمام نگرانی هایت

به اندازه تمام زحماتی که 14سال برایم کشیدی تا اینی شوم که اکنون هستم

به اندازه تمام عشقی که در قلبت داری

به اندازه ...........!!!

ای بهترینم چه کنم که مقدارها و مقیاس ها از ابراز علاقه ام نسبت به تو عاجز مانده اند!

مادرم دوستت دارم به اندازه ی غم های وجودت

چهره ی تو همواره آرامشی بوده است برایم.آرامشی که با یک نگاه به چشمانت همه ی را ترسها  غمها  و ناراحتی هایم را فراموش میکردم.مادرم کجایند شب هایی که من تب داشتم و تو تاب نداشتی؟

مادرم کجایند روزهایی که م خوشحال بودم و تو از شوق می گریستی؟

مادرم یادت هست کفش های تو را در بچگی به پا میکردم و  چادرت را به سر و من می شدم مادر و تو میشدی کودک؟

حالا می فهمم که این ها نبودند که به آنها دلخوش میشدم بلکه نگاهت و حضورت و ضربان قلبت آرامش بخش من بودند

مادرم همیشه در عمق نگاهت چیزی بود که چشم های کوچک من از دیدنش و مغز بچگانه من از تفسیرش ناتوان بود.

مهر و محبت تو از همان چشمهایت خواندنی بود.گاهی که در کودکی هایم  فرو می روم  فقط صدای تو را می شنوم

مادرم ببخش که هرگز  لایق آن همه عشقت نبوده ام!بهترینم ای که همیشه مراقب من هستی و من وجودت را حس

نمیکنم!مادر هر وقت سویت نگاه میکنم بوی بهشت را از تو استشمام میکنم!تمام آرزوی من این است که تمام دنیایم و دنیا را به پاهایت بریزم ولی وقی خوب می اندیشم به این پی میبرم که فقط بهشت خدا لایق آن است که در زیر قدمهایت گذاشته شود.

فرشته من !ای که همواره چو شمع سوختی تا من این گونه ببالم !بهترین های خدا که زبانم از توصیفش عاجز است را برایت آرزومندم....

مامانی جونم روزت مبارک!!!{#emotions_dlg.102}{#emotions_dlg.174}{#emotions_dlg.147}{#emotions_dlg.243}{#emotions_dlg.243}{#emotions_dlg.243}{#emotions_dlg.160}{#emotions_dlg.160}{#emotions_dlg.160}




تاریخ : پنج شنبه 93/1/28 | 2:26 عصر | نویسنده : منتظر کوچک | نظر

  • قیمت دلار | تبادل اطلاعات | پرشین بلاگ